• نامه ها
  • به ماموران ماليات
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به ماموران ماليات

«984»

(51) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى عماله على الخراج) مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَصْحَابِ الْخَرَاجِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَمْ يَحْذَرْ مَا هُوَ صَائِرٌ إِلَيْهِ لَمْ يُقَدِّمْ لِنَفْسِهِ مَا يُحْرِزُهَا وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا كُلِّفْتُمْ يَسِيرٌ وَ أَنَّ ثَوَابَهُ كَثِيرٌ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِيمَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنَ الْبَغْيِ وَ الْعُدْوَانِ عِقَابٌ يُخَافُ لَكَانَ فِي ثَوَابِ اجْتِنَابِهِ مَا لَا عُذْرَ فِي تَرْكِ طَلَبِهِ فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ اصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ فَإِنَّكُمْ خُزَّانُ الرَّعِيَّةِ وَ وُكَلَاءُ الْأُمَّةِ وَ سُفَرَاءُ الْأَئِمَّةِ وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ وَ لَا تَبِيعُنَّ لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ كِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لَا صَيْفٍ وَ لَا دَابَّةٍ يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا وَ لَا عَبْداً وَ لَا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَكَانِ دِرْهَمٍ وَ لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍّ وَ لَا مُعَاهِدٍ إِلَّا أَنْ تَجِدُوا فَرَساً أَوْ سِلَاحاً يُعْدَى بِهِ عَلَى أَهْلِ الْإِسْلَامِ فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَدَعَ ذَلِكَ فِي أَيْدِي أَعْدَاءِ الْإِسْلَامِ فَيَكُونَ شَوْكَةً عَلَيْهِ وَ لَا تَدَّخِرُوا أَنْفُسَكُمْ نَصِيحَةً وَ لَا الْجُنْدَ حُسْنَ سِيرَةٍ  

«985»

وَ لَا الرَّعِيَّةَ مَعُونَةً وَ لَا دِينَ اللَّهِ قُوَّةً وَ أَبْلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ عَلَيْكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدِ اصْطَنَعَ عِنْدَنَا وَ عِنْدَكُمْ أَنْ نَشْكُرَهُ بِجُهْدِنَا وَ أَنْ نَنْصُرَهُ بِمَا بَلَغَتْ قُوَّتُنَا وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ .


ص985

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است به كارگردانانش كه خراجگير بودند (در آن از آزار رساندن براى گرفتن خراج و وادار نمودن به فروش چيزيكه فروشش زيان دارد نهى مى فرمايد): 1-  اين نامه از بنده خدا علىّ امير مؤمنين است به باج گيران: پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، هر كه از آنچه به سويش بر مى گردد (حساب و وارسى روز رستخيز) نترسيد، براى خود چيزى كه او را (از عذاب و كيفر) نگاه دارد پيش نفرستاده است، و بدانيد آنچه بانجام آن مأمور شده ايد اندكست و پاداش آن بسيار، و اگر نبود در آنچه خدا نهى فرموده از قبيل ستم و زياده روى كيفرى كه از آن بترسند در پاداش دورى از آن، چيزى است كه عذرى نيست در ترك خواستن آن (گيرم مخالفت دستور را كيفرى نبود ولى پيروى از آن را پاداشى دهند كه نمى توان از آن چشم پوشيد) 2-  پس با مداراة و انصاف با مردم رفتار كنيد، و بر خواهشهاشان شكيبا باشيد، زيرا شما خزانه داران رعيّت هستيد (كه بواسطه گرفتن خراج با جمعى سر و كار داريد، و به دسته ديگرى بايد ردّ كنيد و چنين كس بايد بردبار و شكيبا باشد) و وكيل هاى مردم و نمايندگان پيشوايانيد (كه بوسيله شما در باره رعيّت دستور مى دهند) و كسي را از درخواستش بخشم نياورده از مطلوبش منع نكنيد (كارش را معطّل نگذارده و بگوئيد چنين بكن چنين نكن، يا زمين را نكار يا آب از فلان جا بيرون آور، خلاصه او را سرگردان ننمائيد) 3-  هنگام باج گرفتن از مردم لباس زمستانى و تابستانى و چهار پائى كه با آن كار ميكنند و غلام را نفروشيد (اگر مالى نداشته باشد كه خراج را اداء كند آنچه بآن نيازمندند از آنها نگيريد) و البتّه كسي را براى درهمى تازيانه نزنيد، و بمال هيچيك از نمازگزاران و پيمان بسته ها (كه با دادن جزيه در پناه اسلامند) دست نزنيد مگر اسب و  

 ص986

سلاحى كه بوسيله آن بر مسلمانان ستم شود بيابيد، زيرا سزاوار نيست مسلمانان آنها را در دست دشمنان اسلام باقى گذارد تا بر او توانائى داشته باشند، 4-  و از پند و اندرز بر خودتان و نيكوئى بر لشگر و كمك بر رعيّت و توانا ساختن دين خدا خوددارى نكنيد، و در راه خدا آنچه سزاوار و بر شما واجب و لازم است بجا آوريد، زيرا خداوند سبحان از ما و شما خواسته كه در برابر احسان و نيكوئى او با كوشش خود او را سپاس گزاريم، و بمنتهى درجه توانائى خويش او را يارى كنيم، و (هر چند ما را) توانائى نيست مگر بيارى خداوند بلند قدر بزرگوار.